Freitag, 3. Januar 2014

بهار در پائیز





 


مثل باغ پائیزی، زرد و سرد و خاموشم

پرنیان زیبایی، دختر سیه پوشم

شعر خاک و خاکستر، واژه های تنهایی

جام خالی از لطف یک لب سحر نوشم

با پیاله ی چای صبح خویش می گفتم

قصه های کابوسی خفته در برو دوشم

بغض باد وویرانی بودم و پریشانی

آمدی زمستان و غصه شد فراموشم

در سخاوت دریا، قطره قطره باریدم

آن شبی که گل کردی در تن و در آغوشم

وقتی از لبت چیدم شعر لطف رویا را

روشنی غزل پاشید، سبزه شد هماغوشم

گونه ها و لبهایم، عطر و آتش و خواهش

مثل آتش افشانی تکه تکه می جوشم

یک شفق خیال تو رخنه کرده در جانم

اشتیاق بارانم، شاخسار گلپوشم

زرد و سرد و خاموشی، دختر سیه پوشی

عاشقانه می خواند، می پرست و می نوشم

غصه شد فراموشم، شاخسار گلپوشم

پرستاره دامانم، یاسمن بناگوشم

شاخسار گلپوشم، می پرست و می نوشم

نادیه فضل

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen