مثل باغ پائیزی، زرد و سرد و خاموشم
پرنیان زیبایی، دختر سیه پوشم
شعر خاک و خاکستر، واژه های تنهایی
جام خالی از لطف یک لب سحر نوشم
با پیاله ی چای صبح خویش می گفتم
قصه های کابوسی خفته در برو دوشم
بغض باد وویرانی بودم و پریشانی
آمدی زمستان و غصه شد فراموشم
در سخاوت دریا، قطره قطره باریدم
آن شبی که گل کردی در تن و در آغوشم
وقتی از لبت چیدم شعر لطف رویا را
روشنی غزل پاشید، سبزه شد هماغوشم
گونه ها و لبهایم، عطر و آتش و خواهش
مثل آتش افشانی تکه تکه می جوشم
یک شفق خیال تو رخنه کرده در جانم
اشتیاق بارانم، شاخسار گلپوشم
زرد و سرد و خاموشی، دختر سیه پوشی
عاشقانه می خواند، می پرست و می نوشم
غصه شد فراموشم، شاخسار گلپوشم
پرستاره دامانم، یاسمن بناگوشم
شاخسار گلپوشم، می پرست و می نوشم
نادیه فضل
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen