Donnerstag, 5. Januar 2012

گفتگویی نادیه فضل با وبسایت برابری


نادیه فضل
نادیه فضل: 6 ثور 1388
گفتگویی نادیه فضل با وبسایت برابری

گفتگوئی با نادیه فضل شاعر،نویسنده و فعال حوزه زنان افغانستان
نشانه های امید درشکل گیری جنبش برابری طلبی زنان افغانستان

  تغییر برای برابری!


تصور گروهی بر این بود که، پس از سقوط طالبان که دوره حکمرانی آنان یکی از تاریکترین دوران تاریخ سیاسی افغانستان بود، وبا شکل گیری حکومت جدید در افغانستان، زندگی مردم افغانستان نیز مسیر نسبی رشد و پیشرفت را به خود خواهد گرفت و مردم افغانستان پس از حدود سه دهه مشقت و نابسامانی و خسارات فراوان انسانی و مادی،امنیت و آسایش مورد نیاز را که سالیان طولانی از آن محروم بودند،باز خواهند یافت و شاهد رشد نسلی خواهند بود که فردای میهنشان را با صلح و دوستی و عدالت دوباره بسازند.
متاسفانه این آمال ها و آرزوها به مانند خوابها ورویاهای دست نیافتنی بودند که محقق نشد و دیری نگذشت که تلاش مقامات دولتی این کشور،در تحکیم مجدد افراطیون مذهبی، به ویژه طالبان و دیگراحزاب اسلامی،شرایط را بسوی تداوم مشقت ها ونابسامانی مردم افغانستان سوق داد،که در این میان، زنان افغانستان همانند زنان بیشماری که ازافراطی گری و نابرابری در دیگر کشورها رنج می برند، پرداخت کننده گان این نابرابری ها و ستم گری ها هستند. اما بخش زیادی از زنان افغانستان،امروزدیگر آن زنان آرام و بردباری که فرهنگ مردسالار و زن ستیز،در طول تاریخ حقوق آنها را نادیده می گرفت و به آنها ظلم می نمود نیستند.خوشبختانه با تلاش های صورت گرفته،می توان نشانه های امید را در شکل گیری جنبش برابری طلبی زنان افغانستان مشاهده نمود.
خانم نادیه فضل یکی از این زنان است، ایشان یکی از زنان شاعر ونویسنده ی افغانستان است که سالهاست اززادگاه خود افغانستان بدور است،اما این دوری مانعی برای تلاشهای وی برای شکل گیری مطالبات زنان برای برابری جنسیتی ندارد.
سروده های ایشان در رسانه های برون مرزی افغانستانی ها منتشر شده است.ایشان همچنین دودفترچه سروده های خود، "پرنیان خیال" و "جوانه های سبز غزل" را منتشر نموده اند. شامل بر موارد فوق، ایشان نوشته های فراوانی را پیرامون رنج ها و آلام زنان هم میهنش که تلاشی برای تحقق برابری وعدالت می باشد،منتشر نموده است.
یکی از آخرین نوشته های ایشان،فراخوانی است تحت عنوان"سنگسارآغازی برای اندیشیدن" و هم چنین دیدگاه ایشان پیرامون قوانین زن ستیزی که در روزهای اخیر به تصویب رسیده وفراخوان آن توسط گروهی از زنان افغانستان منتشر گردیده است. گفتگوی مرا با او می خوانید- حمید حمیدی
حمید حمیدی: با سلام به شما خانم فاضل و سپاس برای پذیرش این گفتگو، اجازه بدهید صحبت را از همین فراخوان شما آغاز کنیم. چرا سنگسار را برگزیده اید؟ آیا در افغانستان پدیده سنگسار زنان زیاد مشاهده میشود؟
نادیه فضل:با درود به شما وسپاس؛ درواقع سنگسار به مفهومی که از قوانین برخواسته از مذهب اسلام میشناسیم،در افغانستان آنچنان وجه عام را هنوز به خود نگرفته است "هنوز" را آگاهانه یادآور میشوم زیرا جمعیتی که اکنون برای ما فقط بدبختی آورده اند و آنهم، همه زیر نام دین و مذهب میتوان ترویج این وحشت را نیز انتظار برد؛ ولی زنان هموطن من با جنبه ی دیگر این وحشت نامیمون در تمام مسیر زندگی ایشان قدم به قدم رفته اند وگریسته اند. و یعنی سنگسارمتداوم لفظی در اجتماع وخانواده .
به باور من کنش های گوناگونی که تا حال وممکن هم در آینده، دست و پاگیر زنان وخواهران من هست وشاید هم باقی بماند ،همه را میتوان زیر همین واژه یعنی" سنگسار" آورد؛ زیرا زنان از دیر ها تا هنوز درد وجراحت زیادی را، از توهین های مکرر،از اهانت شدن های متداوم واعمال خشونت وزجر در خانواده،دراجتماع وسرانجام در تمام زندگی تابا اتهام بستن ها،تنبیه بدنی وحتی کشته شدن ، اینها همه را متحمل شده اند و همه ی اینگونه شقاوت ها خود نوعی ازاعمال سنگسار است که برزنان تحمیل میشوند واین مظالم حتی جبنه طبعیی به خود گرفته است.
بنابرین مبارزه واندیشه کردن در این راه و براین محور کمتر از آن نخواهد بود که در برابر سنگسار برخیزیم وعمل نماییم در ضمن هدف من در این فراخوان تنها زنان همدیار خودم نیستند،زنان مسلمان کردستان،ایران،ترکیه مصر،لبنان وکشور های عربی وسرزمین های مسلمان دیگرهمه و همه زن هستند وروبرو با این پدیده خشن اجتماعی که با جلوه دادن دینی بدان حتی قانونی و روا هم پنداشته میشود.
ما زنان مسلمان سراسر جهان باید همصدا دربرابر تمام قوانین و احکامی که حق زندگی و انسانی مارا سلب میکند به مبارزه جدی وفراگیر بپردازیم واحدی را حق ندهیم که زیر نام دین و مذهب برما ناروا بدارند.
حمید حمیدی:از سخنان شما اینگونه درک می شود که نابرابری وظلم مسلط بر زنان میهن تان بسیار گسترده ووسیع است، آیا این وضعیت برخواسته از همین سی سال جنگ است ویا در قبل هم مناسباتی بود که نیروی زنان را نادیده می گرفت؟
نادیه فضل:وسعت اعمال خشونت برزنان ما واقعأ دردانگیز است .در افغانستان معجونی از اوامر دینی ،خرافات،سنت،رابطه های اجتماعی وفرهنگی همه و همه کنار هم تأثیر گذاربرروند زندگی زنان ماست. از آنجا که با تأسف آمار بیسوادی نیز در افغانستان به ویژه در جامعه ی زنان ما خیلی بالاست بناءَ به بسیار سادگی میشود از احساس آنان به خصوص از باور های آنان استفاده سوء برد؛ همین هم هست که زنان ما تفاوت های میان مسایلی که از آنان به بسیار آسانی حق زیست انسانی را میگیرد واوامر واقعی دینی را نمیدانند،در ضمن خود زنان نیز با باور به اینکه جنس مظلوم هستند بخشی از زندگی را برخود تنگ میسازند،شما در کمتر سخنرانی ونوشته ی هموطنان ما میابید که نگویند و ننویسند "زنان مظلوم افغانستان" من همیشه از خودم پرسیده ام چرا مظلوم؟
اول خود همین" مظلوم"خطاب کردن به انسان توهین عریان است واز این گونه ها. ویا تلقین زنان به وفاداری خود راه ِ دیگریست در اسیر ساختن زنان. ببینید زنان فقط با پایبندی به همین امر چه از خودگذری های نیست که متقبل نمیشوند وچه درد های نیست که برخود نمی پذیرند واما در نهایت پاداش اینهمه فقط یک عمر ندامت کشیدن است و بس. اینها ومثل این مسایل خیلی زیاد اند که برای زنان ما حلقه وزنجیر شده اند.
در پاسخ به سوال شما؛ رفتن بسوی قرون وسطی مسلمأ یکی از پیامد های سی سال جنگ در افغانستان است ولی مصایب زنان افغانستان نتیجه ی سی سال جنگ به هیچ وجهه نمیتواند باشد، چنانچه درکل تمامیی مصیبت های که دامن گیر مردم ماست. در کشور ما جمعی بسیار کوچک ، محدودی ومعدودی از تمامیی وجوه خوش زندگی برخوردار بودند، ولی کابل ومراکز چند شهر بزرگ افغانستان هیچگاهی مثال کل افغانستان نیستند.
عوامل زیادی در این ناگواری ها اثرگذار بوده است که یکی آنهم فقرفراگیر در افغانستان است، فقر دلیلی بوده که مردان و زنان ما دسترسی به ابتدایی ترین امکانات زندگی نداشته اند وسیطره ی ملا وملاچه ها هم در وطن ما دور از دقت نباید بماند ، مصیبت حکمروایی ملا در افغانستان یکی دیگراز دلایل نرفتن جوانان ما به مکتب بوده است، دوری از تعلیم و سواد انسان را وادار میسازد که بدوی بیاندیشد ودر محدوده های روستا وتفکر روستایی وقبیله یی هم باقی بماند بناء میتوان گفت که مصیبت حاکم بر زندگی زنان ما خیلی پیش تر از این سی سال جنگ پیشینه دارد وبسیار هم دردانگیز.
حمید حمیدی: با توجه به سخنان شما پس نگاه برزنان افغانستان هم باید در همین حوزه ها باشد؟ درست است؟
نادیه فضل: دقیقأ؛ در افغانستان نگاه بر زنان را حتی میتوان منحصر به مناطق نیز دانست، ما گوشه هایی داریم که در همان محدوده ی تفکر مذهبی ایشان، احترام نسبی به زنان دارند مخصوصأ وقتی زنان به سن بالاتراز چهل وپنجاه گام میگذرانند وبسوی پیری میروند با احترام ویژه ی با آنها برخورد میشود،ولی همین زنان خود در بسیاری اوقات درد سری میشوند برای خانمهای جوان مخصوصأ عروس های ایشان،بدون اینکه فکر کنند که تحمیل رنج درد برآنان وتحمل همه ناهنجاری ها در گذشته ی آنان در جوانی کمر خودایشان را نیز خمیده است.
همچنان ما مناطقی داریم در جمعیت مردم پشتون ما که حتی تا دم مرگ مرد صورت همسرش را دیده نمیتواند واین بانوان خود هم از نشان دادن صورت ایشان خجالت میکشند ویا وقتی شوهری میمیرد،برادرش حق ازدواج با آن خانم را دارد واجازه نمی دهند که زن از خانواده ی آنان برون شود ،البته با آنکه این رسم تنها در میان هموطنان پشتون ما بیشتر مروج است ولی در جمع ملیت های دیگر هم فراوان دیده شده است.
بنابرین میشود گفت که اگر کلی ببینیم نگاه مرد وخانواده بر زن در افغانستان به گونه ایست که آنها زنان ودختران خانواده را جزء مال ،دارایی وملکیت خویش می پندارند وتا حال هم شدیدأ مروج است که زن بهایی می شود برای پرداخت وام وقرضه مردان ویا هم در بدل جنایت مردان زنان را به عنوان خساره می پردازند وهمچنان در ازدواج ها زنان را "عوض" یا به اصطلاح ما "بدل "می کنند واکثراین قربانی ها دختران زیر سن هستند وحتی کودکان که بعدأ در خانواده ی دوم ایشان در اکثر موارد تا پایان عمر اذیت میشوند و شکنجه تقریبأ روال روزمره گی را در سرنوشت آنان می گیرد ولی فکر میکنم که پرداختن بیشتربراین مشکلات از حوصله این صحبت کوتاه ما بیرون است.
حمید حمیدی: خُب اگر خیلی دور نرویم و بر دوره تاریک طالبان نظری بیافکنیم، تأثیرات مصایب آن روزگار در زندگی امروز زنان افغانستان تا چه حد مشهود ومحسوس است؟
نادیه فضل:به باور من شماری از طالبان فقط لباس عوض کرده اند ودر تبانی با روشنفکرنماهای ما در اصل نه تنها زندگی را بر زنان زندان ساخته اند بلکه برای مردان ما نیز زندگی را به جهنم محض مبدل نموده اند، بنابرین طالبان در صحنه سیاسی افغانستان وجود نامریی ولی بسیار جهت دهنده ی دارند.
تنها اگر به زحمات شبانه روزی رییس جمهور کرزی در سالهای اخیر درترغیب غربی ها برای مباحثه ومذاکره با طالبان وبه قول خودایشان " طالبان میانه رو" توجه کنیم و سیر قهقرایی ایکه سیاست در افغانستان می پیماید، بدون شک اثباتی برحضور طالبان در افغانستان می باشد.
این نوع حضور دایمی مسلمأ در زندگی زنان تأثیرات سوء زیادی از خود به جا میگذارد، تا حال از کشته شدن زنان فعال سیاسی تا شکنجه ی روانی زنان با کشتن مردان خانواده های آنان وپسران ایشان همه و همه را شاهد هستیم،دولت اما بازهم زار زار فریاد میکشد"طالبان میانه رو..."
حمید حمیدی: میتوانید برای نمونه به مواردی اشاره کنید:
نادیه فضل:آخرین قتل نامردانه وزبونانه ی یک بانوی فعال ویک مادر" خانم اچکزی" خود نمادی از تاریک اندیشی وزبون پروری نیست چیست؟ وبعد ناله و زاری برای کشانیدن طالبان به میز مذاکره ...
ویا تیزاب پاشی سال گذشته بر صورت دخترکان بیگناه مکتب در ولایت قندهار خود زبان گویای آنست که ما با چگونه فاجعه ی درگیر هستیم وباز هم تلاش دولت در همکاری با جنایتکاران.
ویا اینکه یک وزیر تحصیل کرده ودر گذشته روشنفکر افغانستان، برای جلب توجه مذهب فروشان حتی باری ادعا کرد که گویا" در خانه اش پنج دانه جای نماز داشته است " من ندانستم که شمار داشتن جای نماز در روشن شدن ارزش انسان بودن چه نقشی خواهد داشت ودر ضمن شما به گونه ی از فرهنگ دو رویی و حتی چندین شخصیتی مواجه میشوید اینها همه بدون تردید در تار شدن زندگی زنان خیلی تأثیر گذار است ومسلمأ طالبان و حضور طالبان در ساختار دولت افغانستان با چنین کنش هایی به سادگی روشن است وبعد تأثیرگزاری بر روند زندگی زنان را فقط از همین یکی دو مثال میتوان با سادگی دید.
ودر ارتباط اعمال خشونت وجنایت برزنان ناشی از فقر فرهنگی،عوامل تأثیرگذارسنتی،وحضور طالبان و نیروهای عقب گرای دیگر باید بگویم که؛
ما متأسفانه حتی گروه های واقعی وفعال زنان نداریم که جنایات اعمال شده برزنان را بتوانند پیگیری نمایند ،تقبیح نمایند و منسجم بدون توجه به تفاوت های بی مفهوم قومی وزبانی در برابر این مظالم بیاستند،امروز اگر یک زن هموطن در آن گوشه به وسیله ی این درنده خوها قربانی میشود فردا درگوشه ی دیگر درنده ی گلویش را میدرد...
بنابرین ما هنوز هم با طالبان وطالبانیزم درافغانستان درگیر هستیم ودر اینجا زن، مرد وهر زنده جان دیگری درامان نخواهد ماند. ولی وسعت تاریکی در زندگی انسانهای همدیار من فراتر از فاجعه ی طالبان است ما با انواع افراطی گری ها مواجه هستیم،از گروه های مافیایی مذهبی تا ملاچه های بیسواد وجاهل وروابط سنتی بسیار فرسوده ی دیگر،درکنار آن کشیده گی های اجتماعی وقومی همه و همه فقط بر آلام زنان میافزاید ... .
حمید حمیدی: اما در افغانستان حضور زنان در مجلس در مقایسه با کشور های همسایه کم نیست و 25درصد کرسی های مجلس در اختیار زنان می باشد. فکر نمیکنید که این گامی بسوی پیشرفت باشد؟
نادیه فضل:بدون شک داشتن کرسی ها و آنهم با این درصدی ودر مملکتی با ساختار های اجتماعی وسنتی ایکه اکنون افغانستان دارد نه تنها گامی بسوی پیشرفت است بلکه خود پیشرفت است، ولی سوال در اینجاست که آیا این زنان با تلاش وفعالیت خود به این کرسی ها رسیده اند ویا انتصابی اند واگر انتصابی اند چه روابط ومسایل در انتصاب آنان به این کرسی ها نقش داشته اند؟
اول اینکه تلاش برای دیموکرات جلوه دادن دولت افغانستان با مجلسی، با همین گونه جلوه ی بیرونی از جانب کشور های دخیل در موضوع افغانستان ، گامی بود دست کم به تناسب گذشته درخور توجه.
ولی شمار کم این بانوان هستند که واقعأ دلسوزانه برای زنان وهموطنان ایشان فعالیت میکنند امااکثر زنان مجلس وابستگی های حزبی وقومی دارند واین وابستگی ها خود سبب تنگ شدن محدوده کاری آنهاست در ضمن نه تنها در مجلس، بلکه در عرصه های دیگر نیز فعالیت های اینگونه زنان فقط به درد خود ایشان میخورد، برای دیگران هرگز کار ساز نیست.
فکر کنید ما وزارت مسخره ی زنان داریم که به هیچ گوشه ی از مشکلات زنان پرداخته نمیتواند فکر میکنم این "خواهران " فقط برای ارضای خودایشان در این وزارت مصروف اند، به پرونده ی زنان زندانی افغانستان که فقط به جرم سرپیچی از اوامر مردان زندانی اند هیچکدام از این خانم ها رسیدگی نمیکنند فقط اگر قرار باشد که مأموری از سازمان ملل ویا سازمانهای دیگر برای بررسی به چنین مواردی وارد افغانستان شود، یکباره داد وفریاد این خانمها دنیا را میپیچد وپس از چندروزی کاملأ فراموش میشود، فکر میکنم زنان ِ نیمه سیاسی افغانستان نیز از مردان ِ نیمه جان سیاسی افغانستان مزدور شدن و مزدور باقی ماندن را خوب فراگرفته اند وبسیار عالی هم نقش بازی میکنند بنابرین حضور زنان در مجلس افغانستان برای من فقط شکل تزئینی دارد نه واقعأ کارساز.
حمید حمیدی:درارتباط به قانون احوال شخصیه اهل تشیع نظر شما مشخصأ چیست؟
نادیه فضل: حتمأ ازورای رسانه های بیرون مرزی ما متوجه شده اید که دانشمندان واهل نظر هموطن ما از مردم شیعه مذهب افغانستان نیزبا این وقاحت ابراز مخالفت نموده اند ومن نیز در نخستین روز ایکه از این قانون شنیدم درورای نوشته ی انزجارم را ابراز داشتم.
در افغانستان حدود شاید بیش از هزار نفر نباشد که راه تجارت دینی را ودرآمد سرسام آوری از این بابت را خوب آشنا شده اند وهمین چندتا مردگونه ها با وقاحت های گوناگون ایشان فقط آبرویی برای هیچ انسانی از وطن من در سطح جهان نمانده اند، اینها همه ی روابط را وجهه دینی میدهن ،در حالیکه اعتقاد من اینست که دین وقداست مذهب باید در سینه ها پاک بماند نه درقفسه های مغازه های این ملا ها.
من جانب دار یک حکومت "سیکولار" یعنی طرفدار جدیی جدایی دین از سیاست هستم، زیرا دولت دینی مجبور است قواعد مذهبی را رعایت و عملی نماید مثلأ طرح و تصویب قوانینی مثل همین رسوایی چندروز پیش به نام قانون احوال شخصیه اهل تشیع.
زیرا حضور ملا های تنگ نظر در عرصه سیاسی زمینه ساز ده ها رسوایی دیگر از این قبیل میشود واین واپس گرایان با طرح چنین قوانینی حتی جرأت تجاوز بر بستر خواب آدم ها را نیز دریغ نمیکنند وصفای عشق ومحبت را به بگو مگو ها دینی مبدل میکنند.
برزنان افغانستان از ده ها سال مردان تجاوز کرده اند درصدی ازدواج های اجباری در افغانستان کم نیست یعنی اینکه این زن ها به اجبار با مردان بیگانه نکاح میشوند تمام عمر مورد تجاوز قرار میگیرند وسکوت مرگباری در تمام زندگی آنان را زیر نام حفظ ننگ و نام خانواده همراه میماند، در افغانستان زنان کجا جرأت دارند به این مرد نماها "نه" بگویند واگر "نه" بگویند در همان نیمه شب ویا لحظه ایکه غریزه ی شهوانی مردنما طغیان میکند آیا پیش آقای وکیل مدافع اسلام "محسنی قندهاری " باید رفت وباررسوایی را جلو وی انداخت؟ برای من طرح این قانون جنایت است وآنهاییکه از چنین قوانین خصمانه در برابر زنان دفاع میکنند زیر هر نام ونشانی که باشد جانی وخیانت پیشه یی بیش نیستند .
حمید حمیدی:با آنکه رییس جمهور افغانستان پس از فشار های جامعه ی جهانی اعلام نمود که در این قانون تجدید نظر خواهند کرد، باردیگر از سوی مقامات افغانستانی(احتمالأ ریاست مجلس) اعلام گردید هیچ کس این قانون را نمیتواند تغییر بدهد، فکر میکنید که آیا واقعأ ریاست جمهور تا این حد هم صلاحیت نخواهد داشت؟
نادیه فضل: ببینید، اول اینکه خودش تهوع آور است که رییس جمهور یک کشور ناخوانده امضاء میکند که من در این ادعا تردید دارم، کسی که برای دوباره آوردن طالبان از هیچ تلاشی حذر نمیکند برایش حقوق انسان هم اهمیتی ندارد ولی سخنان آقای محسنی در جاهایی به جاست، به طور مثال: در قانون اساسی افغانستان، این کشور رسمأ اسلامی خوانده شده است؛ بنابرین قوانین شرعی را بدون چون و چرا میتوان در این کشور جاری ساخت، من در همان اول در طرح پیشنویس مخالفتم را هم در یک نوشته ی و هم در اجلاسی که در آلمان به همین مناسبت در شهر "گیسن"برگزار شده بود اعلام داشتم.
هراس من هم در همین نکته بود که ملا هایی از وجود چنین ماده ای در قانون اساسی افغانستان می توانند به سادگی سوء استفاده نمایند.ولی آقای محسنی وهمراهان ایشان تمام قانون را فکر میکنم نخوانده اند ،در قانون اساسی افغانستان ماده هفتم به صراحت آمده است که : "دولت منشور ملل متحد،معاهدات بین الدول ،میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است واعلامیه جهانی حقوق بشررا رعایت میکند." اما آقایان مذهب فروش افغانستان فراموش میکنند که سلب حقوق زنان نقض صریح حقوق بشر است.
یا در ماده بیست و دوم میخوانیم: "هرنوع تبعیض وامتیاز میان اتباع افغانستان ممنوعست." با آنکه من با استفاده واژه ی اتباع در قانون شدیدأ مخالفم وپیشنهاد من در آن هنگام هم تبدیل این کلمه به "شهروند"بود ولی صرف نظر از این؛سوال در اینجاست که با قوانین تبعیض آمیز شرعی در برابر زنان دولت افغانستان با توجه به همین ماده چگونه برخورد می نماید؟
در بند دوم ماده بیست و چهارم قانون اساسی افغانستان تذکر رفته است که: "آزادی وکرامت انسان از تعرض مصؤن است."
با تجویز قانونی تجاوز برزنان، با مجاز دانستن مردان درایجاد ممانعت بر زنان ایشان وموارد دیگر ما تعرض صریح بر حریم زندگی انسانی زنان را با مجوز قانونی میبینیم که با قانون اساسی افغانستان در تضاد مستقیم قرار میگیرد.
سرانجام به باور من ملا های مثل محسنی قندهاری فقط از کم سوادی شهروندان افغانستان سوء استفاده نموده وتلاش بر ادامه حیات طفیلی ایشان را مینمایند همین... ورییس جمهور کرزی هم که برای جلب توجه چند تا از این دین فروشان و با توجه بر اینکه قانون احوال شخصیه اهل تشیع را به دقت توجه نکرده اند، مطمئینأ از مواد مهم دیگر قانون اساسی کشورش هم شاید آگاهی ندارند که من برای ایشان خیلی متأسفم.
حمید حمیدی : اجازه می خواهم از شما سپاسگزاری نمایم،و با امید به تحقق برابر حقوقی زنان با مردان در سراسر جهان،گفتگو را به پایان برسانم.
نادیه فضل:منهم از شما سپاسگذارم واز انجمن ها و اتحادیه های بانوان ایرانی که با اعلامیه صریحی با ما همراهی وهمصدایی ایشان را اعلام داشته اند؛امیدوارم با هم بتوانیم روزی در کشور های خودمان برابری و زندگی انسانی را تجربه کنیم ودیگر در پاداش به خیانت های مردان زمامداردر مهین های مان ، ما درد بی آبرویی نکشیم.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen