Dienstag, 1. April 2014



به دیوار تکیه زدم

آبی

سیاه

سپید

رنگها وخط خطی های روزهاییرا پریدم

که ترا نفس می کشیدم

ترا که تنت بوی تنباکو و شراب داشت

ترا که عطر پوست تن من از لبهایت

خانه را مست کرده بود

ترا نفس  کشیدم

ترا که صدایت سخاوت شعر حافظ بود

وچشمانت واژه های شیلر وگویته را

از ابریشم گیسوان من می چید

به دیوار تکیه زدم

خلوص رودخانه راین در من جاری شد

وازکوچه های شهرک رنگین لینز

برای قایق های عاشق ترانه سرودم

ترانه های نگاه ترا که سالها پیش قلبم را ربود

ومن صمیمانه زندانی سخاوت آیینه ها شدم

2.04.2014

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen