به دیوار تکیه زدم
آبی
سیاه
سپید
رنگها وخط خطی های روزهاییرا پریدم
که ترا نفس می کشیدم
ترا که تنت بوی تنباکو و شراب داشت
ترا که عطر پوست تن من از لبهایت
خانه را مست کرده بود
ترا نفس کشیدم
ترا که صدایت سخاوت شعر حافظ بود
وچشمانت واژه های شیلر وگویته را
از ابریشم گیسوان من می چید
به دیوار تکیه زدم
خلوص رودخانه راین در من جاری شد
وازکوچه های شهرک رنگین لینز
برای قایق های عاشق ترانه سرودم
ترانه های نگاه ترا که سالها پیش قلبم را
ربود
ومن صمیمانه زندانی سخاوت آیینه ها شدم
2.04.2014
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen