Samstag, 31. Dezember 2011

هوسباز

http://www.youtube.com/watch?v=yJfc0BEJ2aQ

هوسباز


نادیه فضل
تو نگفتی که چرا دیده ی من ـ مژه ی من تر می بود
تو ندیدی شبی ـ وقتی که دلم پر غم و پرپر می بود
مـن کـنار تو و چشـمان تو درباغ هوس سـرگـردان
پیرهن وپوست تنت شعله ور وآتش واخگر می بود
وقتـی نومـیدی تن و دوزخ رگـهای مـرا می پیـمود
دیده ات مسـت و غزل بار نگاه ولب دلبـر می بود
تو نـدیـدی که در وخـانه ودیـوار هـمـه گل باران
دسـت با دسـت من و دیده براه تو و بردر می بود

بی تو دنیا ودلم زلف زمسـتان زده ی شـام چـمن
خالی ازشور، پرازوسوسه، اندوهی سراسرمی بود
توندیـدی دل صـد تکه، نگاه های تب آلـود مـرا
وتمنای ایکه ایکاش مرا یاور و همســر می بود
یادداری که کنـارتو بهـــشت گلِ باور بودم؟
مشرق لطف و ترنم، ســحرگلشن خاوربودم؟
می روم پرپر وویرانه زتو، تا که لبی بازشبی
رقص رقصان بخوانم که گل ناز معطر بودم
چادر وسوسه وترس ز گیسوی سیه بردارم
بنهم برسر گوری که ترا همسرودربر بودم

1 Kommentar:

  1. Wer Wahrheiten unterdrückt und nicht vertragen kann hat Ihre Beiträge nicht verdient - der Wechsel war überfällig. Lassen Sie sich nicht zum Schweigen bringen. Viel Glück mit Ihrem neuen Blog!

    AntwortenLöschen