Freitag, 22. November 2013

راه اندازی لویه جرگه، کشتی شکسته افغانستان را به کجا خواهد برد؟


راه اندازی لویه جرگه، کشتی شکسته افغانستان را به کجا خواهد برد؟
 
 

بیش از 2500 نفر جمعیت متشکل از ملا ها، سران قبیله و سران قومی ومکتب خوانده های افغانستان، برای چهار روز تشکیل لویه جرگه داده اند تا سرانجام در پایان سطور موفقتنامه امنیتی با ایالات متحده یک نقطه بگذارند.

اما درج فقط همین یک نقطه که با امضای رییس جمهور معنی پیدا خواهد کرد، در شرایط کنونی افغانستان، چقدر ضروری می باشد؟ و از وجه قانونی آیا تدویر لویه جرگه ی موازی با موجودیت پارلمان چه را تداعی می کند؟ اینها و سوالهای دیگر از جمله نکاتی اند که در این روزها مجامع رسانه یی را در افغانستان و بیرون از مرز های این کشور مصروف کرده اند.

حضور نیروهای خارجی؛ یعنی حضور زندگی نسبی معمولی در افغانستان

 

اندیشیدن به روزگار قبل از تشکیل حکومت مؤقت در افغانستان و زمان تسلط طالبان، هر انسانی را تکان می دهد. یک کشوریکه تمام شهروندانش اسیر بودند و شلاق و تیغ بران طالبان زبان مروج ادارات دولتی را می ساخت.

با آنکه پس از بیش از یک دهه، هنوز هم امنیت کامل در سراسر افغانستان حکمفرما نیست، اما با آنهم فرزندان آن سرزمین دست کم در مناطق نسبتآ آرام از چراغ معرفت بهره می برند.

دلیل حضورمتداوم گروه طالبان را که اکثرآ با حاکمیت فقر و بیکاری توجیه می کردند نیز می توان در مناطق دیگر افغانستان رد کرد. طور مثال در نواحی مرکزی افغانستان که فقر بیداد می کند، فرزندان اکثر خانواده ها با رفتن به مکتب و کار برای بازسازی خانه و کاشانه ایشان، مهر رد می زنند و با این عمل خیلی خاموش، اما گویا نشان می دهند که مردم افغانستان، مردم جنگجو و خون آشام نیستند.

اما این امکان را که حداقل فرزندان افغانستان می توانند از گزند قصابان طالب و آی اس آی در  امان بمانند نیز بدون هیچ گزافه گویی، در همین امر می بینیم که حضور نیروهای بین المللی ممکن ساخته است تا تمام مناطق افغانستان آغشته به سرطان افراطی گری و فاشیزم طالبانی نشود.

حکومت افغانستان در نبود نیروهای خارجی

پس ازبیش از یک دهه ساخت و ساز افغانستان و در پی قربانی های جبران ناپذیری از میان خود مردم این کشور و قربانی دادن جوانان کشورهای کمک کننده برای افغانستان، این کشور اکنون یک سرزمین در حال شکل گرفتن است که تمامیی پایه های اقتصادش از کاه ساخته شده و به استثنای تولید مواد مخدر که آنهم یکی از منابع تمویل طالبان است، کمتر منبع تولیدی دیگری در افغانستان دیده می شود که تصور نماییم، این کشور می تواند پس از خروج نیروهای خارجی امکانات اولیه مردم خودرا مهیا بسازد.

ارتش افغانستان هم با تمام فداکاریها و شهامت سربازانش به مشکل خواهد توانست امنیت مناطق را بگیرد؛ زیرا در ارتش هم نیروهای گروه طالبان وآی اس آی رخنه کرده اند و اگر بپنداریم که چنین نیست، خیلی ساده انگاری نموده ایم.

در ضمن منبع تمویل کننده ارتش افغانستان چگونه خواهد بود؟

مکاتبی که با قبول هزار مشکل ساخته شده اند، همه روزه طعمه حریق جهالت طالبانی خواهند شد و تصور نمی رود که به سادگی بتوان هزارا ن فرزند افغانستان را از حملات انتحاری طالبان محفوظ نگه داشت.

این در حالیست که همین روز شنبه گذشته فقط شش روز پیش از برگزاری لویه جرگه، یک حمله انتحاری جان دوازه نفر را در کابل گرفت. برای برگزاری لویه جرگه نیز حکومت افغانستان تمام شهر را در حالت سکون فراخوانده و دست کم چهارروز کامل، تمام چرخهای مملکت در پایتخت از حرکت بازداشته شده اند. در کنار اینکه حاکمیت چنین وضعیتی در ادامه ی چهارـ پنج روز چقدر ضربه اقتصادی در پی دارد، حالا تصور کنید در نبود نیروهای خارجی، آقای رییس جمهور چنین تصمیمی بگیرند؛ آیا مردم شهر چگونه امنیت خودرا از کشتار و چپاول طالبان تآمین کنند؟

نبود شفافیت در عمل و گفتار

با توجه به موجودیت یک مکان حقوقی و قانونی بنام پارلمان در افغانستان، تا اکنون به تکرار شاهد برگزاری لویه جرگه هایی بوده ایم که اشتراک کننده گانش در اکثریت مطلق، حتی نمی دانند موازین قوانین مدنی یعنی چه؟

 

تدویر لویه جرگه ها نیز پافشاری به ماندگاری پوسیده ترین و کهنه ترین مرجع مشورتی است ودر ضمن ایجاد یک منبع موازی با پارلمان و در اکثر مواقع خنثی کننده پارلمان.

این وضعیت نشان می دهد که حکومت افغانستان ورییس جمهور حامد کرزی هنوز با شفافیت در برابر مردم کشور شان عمل نمی کنند و در گفتار ایشان نیز تناقضات فراوانی دیده می شود، یکی از برجسته ترین نقایص در حکومتداری کنونی افغانستان.

از یک جانب به وضاحت می دانند که سرطان طالبان در بدن خودشان نیز زده است و خیلی کشنده؛ اما با وجود آن می کوشند تکه سرطان زده بدن خودرا بنام برادر ناراضی نوازش کنند و همزمان با راه اندازی لویه جرگه، اعضای شورای عالی صلح را به پاکستان می فرستند، با چنین عملکردی نشان می دهند که در برابر مردم سرزمین خود تعهدی ندارند و دغدغه کلی خود آنان، ادامه قدرت است.

با جامعه جهانی نیز برخوردی متضاد دارند، از یک جانب کش و گیر برای ادامه حضور نیروهای جامعه جهانی در افغانستان ادامه دارد و از جانب دیگر با به اصطلاح « بچه ترسانکهایی» می خواهند سرنخ را به دست داشته باشند.

 

پایان حضور نیروهای بین المللی از افغانستان یعنی قطع کمک های میلیارددالری

یکی از نکاتی که در مؤافقتنامه امنیتی افغانستان با ایالات متحده مطرح است، معافیت ومصوونیت قانونی سربازان آنکشوردر افغانستان است. موردیکه ایالات متحده در صورت بستن چنین یک مؤافقتنامه یی در عراق نیز مطرح کرده بود.

اما رد آن توسط حکومت عراق، دلیل خروج کامل سربازان امریکایی از عراق در سال 2011 گردید.

اما در افغانستان... آیا این کشور قادر است، دست کم تا حدی، توانمندی های حکومت عراق را داشته باشد؟

در ضمن با خروج نیروهای امریکایی، مسلمآ سربازان کشور های همپیمان امریکا نیز از افغانستان خارج می شوند، خروج این نیروها سبب می شود که اتحادیه ها و انجمن های امدادی نیز از کمک به مردم افغانستان کناره گیری کنند، منابع تولیدی داخلی هم که وجود ندارند. کارخانه و شرکت تولیدی و صادر کننده در کمترگوشه افغانستان فعال است. مس عینک را هم که چینایی ها به تاراج می برند؛ حالا آینده را باید خود قضاوت کنیم، بدون اینکه احساساتی شویم و شعار های میان تهی سر بدهیم.

 

زمان محدود و تنگ تا انتخابات و معیاد خروج نیروهای بین المللی

افغانستان در یک دهه پس از تشکیل حکومت مرکزی، نتوانست، بیش از 12 ملیون شهروندش را که در پایان خط فقر زندگی می کنند، دست کم از این ورطه نجات بدهد. در برابر میلیارد ها دالر صرف و مصرف نارضایتی برادرانی شد که سربریدن هموطنان شان یکی از افتخارات تاریخی را برای شان می سازد.

اما اینکه با وجود چنین وضعیتی، چرا رییس جمهور با راه اندازی لویه جرگه، یک هفته تمام، همه ی چرخهای اقتصادی خانواده های فقیر را به سکون وا می دارد؟ سوال مهمیست.

درکنار این، ایشان یکی از شرایطی را که در سخنرانی خویش مطرح کردند، برگزاری مطمین انتخابات بود و موکول کردن امضای این مؤفقتنامه به زمان بعد از انتخابات.

اینجا سوال مطرح می شود که چرا؟ ایا ایشان با این کش و گیر ها تضمینی برای حکومتداری خود و یا عضوی از خانواده و قوم خویشرا می طلبند؟ یا ترس دارند که مبادا به سرنوشت تره کی و دیگران دچار گردند؟

رییس جمهور کرزی با آنکه در سخنرانی های سالهای اخیر خویش بار بار با لحن تندی از امریکا انتقاد کرده اند و شاید با استفاده از چنین کنشی، خواسته باشند که تضمین بیشتر و بیشتری از امریکا کسب کنند؛ اما دربرابر با شدید تر شدن برخورد رییس جمهور کرزی در برابر امریکایی ها، همتای امریکایی ایشان شانه ی خیلی سردی نشان می دهد و حتی باربار به وضاحت نشان داده اند که افغانستان و حضور در افغانستان چندان اهمیتی برای امریکا ندارد.

 

 

مصارف هنگفت و کمر شکن برای هیچ

قراراست  پس از مباحثات و گفتگوهای شرکت کننده گان لویه جرگه، سند مورد بحث، در پارلمان مطرح شود و پس از تآئید پارلمان برای امضای رییس جمهور، به کاخ ریاست جمهوری فرستاده شود.

راه دور و درازی که پیمودن آن فرسایش استخوانهای درد دیده افغانستان را در پی دارد.

درصورتی که در پارلمان نیز گفتگو براین محور هفته ها طول بکشد، امضای این مؤافقتنامه قبل از برگزاری انتخابات ممکن نخواهد شد و بعد از آن؟

خطر طالبان

گروه طالبان در کنار نپذیرفتن قانون اساسی افغانستان و موازین پیشنهادی برای صلح سرتاسری در این کشور، همچنان به شدت با بستن مؤافقتانه امنیتی افغانستان باایالات متحده امریکا مخالفت کرده اند.

 
 

آی اس آی که لجام طالبان را دردست دارد نیز، روز تا روز با قوت بیشتری عمل می کند.

اکنون در صورت خروج کامل نیروهای بین المللی از افغانستان، خطرات بزرگی این کشور را تهدید می کند و خانه ایرا که به کمک مردم جهان، فقط تهداب گزاری شده است، در یکروز ویران خواهند کرد.

نادیه فضل 22.11.2013    

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen