Mittwoch, 25. Juli 2012

« نه خشونت ونه تجاوز به زنان و کودکان»

نادیه فضل

نه!
در ادامه ی روزهاییکه گذشت از سرزمین رابعه، از خاک مولانا و از گذرگاه بن سینای بلخی تعفن گند انسان ستیزی بیش از هر گاه دیگری سرکشید.
کشتن صحرایی زنی جوانی توسط افراطی های نوکرمنش در ولسوالی شینواری ولایت پروان، دره زن دو مرد در ولایت لوگر، کشتن پنج جوان در میدان وردک، کشتن دو دختر جوان توسط پدر نامرد ایشان در هلمند و...
ـ اینها نمونه های خیلی نفرت انگیزی از صد ها جنایتیست که زیر نام دین و مذهب در وطن من صورت میگیرد.
واما فاجعه زمانی بیش از هرگاه دیگرچهره وحشی این نماینده گان کثافت و جهل را نمایان کرد که در آغازین ماه مبارک رمضان از تجاوز یک ( ملا) به کودکی خبر داغ رسانه ها بوی خون داد.
برای من این فاجعه یک مورد استثنایی نیست زیرا میدانم که این ملا ها اند که سرزمین مرا به بدبختی کشانیده اند و این ملا ها در ادامه ی اینهمه سال، خدا میداند که جان چند هزار کودک را زخم زده اند تا دردشهوت گند خودرا خاموش سازند.
ولی خیلی شرم آور و ننگین، سکوت مرگبار شورای علمای افغانستان، سکوت وحشتبار مذهبیون افغانستان در بیرون و داخل افغانستان بود و است.
میدانم که آستین این خونخواران از خون صدها کودک لکه دار است و خود میدانند که جنایتکار تر از آن ملایی اند که به کودکی تجاوز کرده است تا بوی بهشت دروغین خویش را از بدن آن کودک ناتوان برچیند.
امیدوارم که رییس جمهور افغانستان این خون آشام را نیز با هدیه و پول به ترکیه برای تحصیل نفرستد و یک دادگاهی در افغانستان جرآت آنرا داشته باشد تا این چنین لعنتی ها را در برابر مردم اعدام کند.
جای آنها آتش و اعدام است و بس.
من با انزجار، نفرت، لعنت به این جنایتکاران قرن، از کمپاین یا فراخوان  خانم شیرین نظیری با تمام وجودم حمایت میکنم و از مردان سرزمینم این سوال را می پرسم که آیا این چگونه توانیست در وجود ایشان که اشک مادر و فرزند شان را تماشاگر نشسته اند و هنوز هم قادر به رهایی از چنگال جهالت شوم نیستند؟
اگر تو ای مرد در کنار من نباشی
اگر تو ای مرد صفای دامن مادرت را نادیده انگاری
اشکهای خواهرت را با چیزی بنام غیرت پوچ اندازه گیری کنی
احساسش را زیر چکمه های جهالت ننگ تکه تکه کنی
وتنش را زخم پشت زخم دیگر بکاری
مادر فرزند تو کی خواهد بود؟
و تو برخاک کدام زنی بنام (مادر) دسته گلی خواهی ماند
 و کی چراغ سقف خانه ات بنام (همسر) خواهد شد؟
کی به تو ( جان خواهر) خطاب خواهد کرد
 و چه کسی ترا ( پدرجان) گفته، با عشق صدا خواهد کرد؟
...............
من هرنگاه خشن و هر برخورد خشونت آمیز را به عنوان میراثی از جهالت خوانده و به صراحت در برابر این پدیده ی شوم
نه! میگویم.                                                                                                

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen