Samstag, 1. Dezember 2012

گرندانی غیرت افغانیم/چون به میدان آمدی میدانیم.........

نادیه فضل
30.11.2012
گرندانی غیرت افغانیم
چون به میدان آمدی میدانیم

شعاری که از سالهای دور تا اکنون گوشها را می خراشد و فقط جان هزاران جوان و انسان سرزمین سوخته افغانستان را قربانی می گیرد.
اما این شعار در سالهاییکه گذشت بیشتر از پیشها، بیشتراز افسانه های خونین تاریخ معاصر افغانستان، بر زبانها جاری شد.
هرازگاهی اینجا و آنجا برای تحریک مردم افغانستان که خیلی عقب نگه داشته شده اند، این شعار خالی را می شنوم.
این شعار برای من درست به طنز های معروف عزیز نسین نویسنده با نام ترکی میماند. یعنی هر آن چیزی را که نداریم، برمی گزنیم و لقبی برای خود می سازیم و می نازیم.
حالا چرا این شعار را بیش از همه مردم افغانستان مورد استفاده دارند، مردمیکه دست کم در بیش از سی سال اخیر فقط با همین شعار و شعار های میان تهی از همینگونه شدیدآ مورد سوء استفاده قرار گرفته اند.
به باور من پیش از اینکه خیلی گزافه گویی نماییم و با شعار ها و واژه های دروغین خودرا و مردم خودرا فریب دهیم، آیا جا ندارد که یکبار تاریخ، فرهنگ گویا پنجهزار ساله، سنت های کهن و گویا ملی، عنعنات گویا ملی و آنچه « ملی» های دیگر اند را یکبار تحلیل و بررسی کنیم؟
دقت براین نماییم که چگونه ممکن است در یک کشوریکه مردمان آن مسلمان و با غیرت اند؛ کودکان مورد تجاوز قرار می گیرند و مردم همه قشنگ نگاه میکنند؟
از کودکان برای فرونشاندن غریزه گند نامردان « بچه باز» استفاده می شود و بعد همین نامردان به مسجد می روند و با خدا راز و نیاز می کنند.
زنان سربریده می شوند و مثله می شوند و کمتر مردی در برابر این نامردان قاتل، واقعآ غیرتش را نشان میدهد و اصلآ هیچ مردی.
از جمعیت بیسواد، جاهل، بیکاره و طفیلی ـ علمای دین می سازند و بعد از همین طایفه نابکار با تذرع در موارد مهم صدور فتوا میخواهند.
برمحور موضوعات سرنوشت ساز و مهم سیاسی هزاران نفر را از دهات و روستا ها جمع می کنند، پلو پخته می کنند و بعد با شکم پر از گوشت و برنج و سر گیج تصمیم می گیرند، در حالیکه در تمام کشورهای جهان برای حل مسایل سیاسی و اجتماعی مراجع مشخصی وجود دارد، در افغانستان هم به نام وجود دارد ولی با آنهم وقتی امر مهمی مطرح می شود، بعد خیلی بدوی با برگزاری «جرگه» خوان غیرت افغانی گسترده می شود.
بنابرین جای سوالی باقی نمی ماند براینکه چرا در این سرزمین توده های مردم  با مدنیت سر سازش ندارند و وقتی پای زندگی بهتر وارد می شود، غیرت افغانی به جوش میاید و هرآن سنگ و خشتی که باقی مانده است را نیز به آتش می کشند.
به چند تا آدم دایم خمار و نشئه « خبره گان» می گویند و افغانستان تا حال حتی برابر انگشتان یک دست آدمهای متفکر نداردتا اندیشه تولید کنند و مردم را از این بیراهه هایی تنگ و تار نجات بدهند.
نسل جوان افغانستان هم با همین « شعار خالی ـ غیرت افغانیم» سوء استفاده می شوند و از میان آن افراد بیسواد طالب ساخته می شود و با توشه غیرت افغانی برای کشتار دیگران فرستاده می شوند.
من به این باورم که باید اگر از همین اکنون هم ممکن باشد، یکبار تفکر کنید و یکبار به این بیاندیشید که آیا زمان آن فرا نرسیده است که تاریخ، مردم، عادت، سنت ها، و آنچه که بنامهای ملی و اسلامی و مذهبی به خورد مردم داده میشوند را تحلیل باید کرد؟ تجزیه باید کرد و واقعآ دقت کرد که آیا ما افغانها واقعآ غیرت داریم؟ اگر داریم آیا غیرت فقط همین سربریدن و کشتن زنان و اطفال و آنهاییکه دست پایینتر در اجتماع دارند، خواهد بود؟
آیا با این غیرت افغانی حق اینرا داریم که به خونهای ریخته هزاران جوان سرزمین خود ارزشی ندهیم؟
آیا بهتر نیست اگر اینبار غیرت افغانی را در کاراز نبرد تن به تن و خون ریختن مصرف نکنیم بلکه قدمی برداریم و با غیرت انسانی دست به بینوایان دراز کنیم و با غیرت انسانی آبرویی را که دیگر از ما گرفته اند و خود در بباددادن آنهم دست کوتاه نداشتیم، باردیگربه دست آریم؟
غیرت افغانی دلم را میگیرد وقتی می شنویم که نامردی سر زنی را برید و یا نامردی به کودکی تجاوز کرد........
غیرت افغانی دلم را می گیرد وقتی می بینم که تاریخ این سرزمین، پراز قتل و کشتار وبیراهه رویست.
غیرت افغانی خفه ام می کند وقتی می بینم که حتی درتاریخ افغانستان فقط مذکر ها اند که خون ریخته اند، خاک خودرا فروخته اند و نوکرمنشانه هر آنی را که این سرزمین داشته، هم به یاد داده اند.
تاریخ افغانستان شاید در جهان تنها تاریخی باشد که زنی در آن وجود ندارد و فقط از کشتار و خون و قتل رنگ گرفته است.
گرندانی غیرت افغانیم
چون به میدان آمدی میدانیم........  

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen