درود دوست خوبم! شادم که مهمان عزیز من هستی، برای دیده گان مهربان و صمیمیت دل با صفایت، شعری از زبان آلمانی را برگزیده ام، که قدامتش به قرن شانزدهم میلادی می رسد؛ یعنی به زمانه های روشنگری در اروپا و آغاز رهایی انسانهای اروپایی از قرون وسطی.
اما این بازنویسی از سال 1865 میلادیست.
برگردان این شعر بلند را هم در پایان می خوانید.
افزون براین، شعر اندیشه ها آزادند را هنرمندان با نامی هم سرائیده اند.
من به صدای لینا والایتیس
Lena Valaitis
برای شما برگزیده ام و برگردان آنرا که خودم کرده ام،نیز دکلمه کرده ام.
امیدوارم دیدگاه هایتانرا در این مورد از من دریغ ندارید
با مهر
نادیه فضل.
|
1. Die Gedanken sind frei wer kann sie erraten? Sie fliehen vorbei wie nächtliche Schatten. Kein Mensch kann sie wissen, kein Jäger erschießen mit Pulver und Blei: Die Gedanken sind frei! 2. Ich denke, was ich will und was mich beglücket, doch alles in der Still’ und wie es sich schicket. Mein Wunsch und Begehren kann niemand verwehren, es bleibet dabei: Die Gedanken sind frei! 3. Und sperrt man mich ein im finsteren Kerker, das alles sind rein vergebliche Werke. Denn meine Gedanken zerreißen die Schranken und Mauern entzwei: Die Gedanken sind frei! 4. Drum will ich auf immer den Sorgen entsagen und will mich auch nimmer mit Grillen mehr plagen. Man kann ja im Herzen stets lachen und scherzen und denken dabei: Die Gedanken sind frei! 5. Ich liebe den Wein, mein Mädchen vor allen, sie tut mir allein am besten gefallen. Ich bin nicht alleine bei meinem Glas Weine, mein Mädchen dabei: Die Gedanken sind frei!
اندیشه ها آزادند.
هیچکسی نمی تواند اندیشه هارا بخواند وپی ببرد.
همچون سایه های شبانه
که کسی را توان لمس آنان نیست.
هیچکس نمی تواند پی ببرد که چه فکر می کنی!
هیچ شکارچی نمی تواندبه اندیشه هات با سرب و باروت شلیک کند
افکار آزادند!
من به آنچه که خودم می خواهم، می اندیشم.
وکسی مرا مجبور نمی تواند
مجبور
به فکر کردن به آنچه او بخواهد
به آنچه مرا شادی می بخشد فکر می کنم
آری!
وساکت وخاموش
می اندیشم به هرآنچه که افکارم مرا گسیل می دهند
هیچکسی نمی تواند مانع آرزوهام و آنی که ازجان می طلبم گردد.
می دانم می دانم
که افکار آزادند
اگر مرا در سیاهچالهای تاریک زندانی کنند
دست خالی، خواهند ماند و به هدفی نخواهند رسید
زیرا افکار من سدها را ذره ذره می کنند
و دیوار ها درهم می ریزند
اندیشه ها آزادند!
برای همین هم است که
هرگز خودم را زیر بار غمها نخواهم برد
وهرگز ازغوغای چرچرکها خودم را ویران نخواهم کرد
با وجود تمام ناخوشی ها، می توان از دل شاد بود و خندید
وبه آزادی فکر کرد
به آزادی آنچه که فکر می کنی
زیرا فکرواندیشه ها آزادند
من عاشق می هستم
و ازمیان هرچه هست و بود...
من عاشق محبوب خودم هستم.
من تنها نیستم
با جامی از می ودرکنار معشوقم...
اندیشه ها آزادند.
http://nadiafasel.persiangig.com/audio/Die%20gedanken%20sind%20Frei.mp3/download |
Sonntag, 29. September 2013
Die Gedanken sind Frei!
Abonnieren
Posts (Atom)