بادرود و آرزوهای بهترین به شما عزیز مهربان من!
دیرهابود که باردیگر تنظیم گزینه ی دیگری از شعرهایم را، برای شما روی دست گرفته بودم.
شعر هاییکه تصویر لحظه های زیبای زندگی من، جلوه گاه شبها و تاریکی های روزگارمن و توست.
شعر های که در واژه واژه اش تو نفس میکشی و من هستم.
از روزیکه آغاز به کار اجتماعی کرده ام مرا میشناسید که با تمام کاستی ها، لغزش ها، شکست ها و پیروزی هایم هرلحظه ی از زندگی امرا همچنان با تو هموطن نازنینم بوده ام و هستم.
با دردهای شما تلخ گریسته ام و ازبرکت شادمانی های شما لبخند بر لبان من رنگ گرفته است.
دوست تان دارم و بینهایت دوست تان دارم.
گاهی که یکی از شعر هایم را میخوانم، به خودم میاندیشم و به آنچه که خلق کرده ام؛ بعد در من بینهایت عشق شما جان میگیرد و میدانم که اگر شما را نداشتم شاید می نوشتم ولی شاید بهار و زمستان واژه های من رنگ دیگری میداشتند.
زیاد نمی گویم فقط این خوشی را میخواهم با شما تقسیم کنم که روز نوروز امسال سرانجام انتشار مجموعه ی « ابرها برشانه» نویدی بود برای من و از من برای شما.
واما دوستان عزیزی تا حال برای من ایمیل هایی فرستاده اند و مهربانی داشته اند؛ ولی پرسیده اند که این کتاب را چگونه میتوانند دستیاب گردند؟
عزیز من!
با تجربه هاییکه از دو مجموعه دیگرم، « پرنیان خیال وجوانه های سبز غزل» داشتم اینبار ترجیح دادم که فروش کتاب سومم را به عهده دیگری بسپارم.
به هر صورت شما «ابر ها برشانه» را میتوانید از این نشانی بدست آرید.
ویا به این ایمیل بنویسید: